به همراه چند همراه بداخلاق و کنایه آمیز،. همه چیز به سرعت خراب می شود زیرا وست متوجه می شود که کارفرمایش از مغز مغز به عنوان طعمه استفاده کرده است تا او را بکشد. وست که از مرگ فرار میکند، تنها با دو چیز فرار میکند که میتواند او را نجات دهد: فقدان کامل روششناسی علمی مناسب، و ماشینی که میتواند موجودات شبه علم یا رمزنگاریها را ایجاد کند. پنج سال بعد، در یک شهر گرد و غباری در نیومکزیکو، ویلیام وست وظیفه تحویل بسته ای از مغز استخوان بیگانگان را دارد.
اطلاعات دقیق...