هیچی جز یک روتین اما یک روز همه چیز وارونه شد. الکس تصادف کرد و از حال رفت. سرگردان در راهروهای باریک ناگهان فهمید. یک شهر کوچک استانی به نام نایت وود. یک پلیس، الکس کارتر، سال هاست که مراقب آرامش شهر است. او در مکانی ناآشنا آمد و سعی کرد آنچه را که برایش اتفاق افتاده بود به خاطر بیاورد. او مردم را از دزدی و جنایت محافظت می کند. او قبلاً اینجا بوده است. جایی بود که خون اولین قربانیش.
اطلاعات دقیق...